مشاوره خانواده تلفنی رایگان

مشاوره خانواده تلفنی رایگان به ما چه می گوید؟…
“دیگه آدما رو نمیشه شناخت. آدم نمیدونه به کی باید اعتماد کنه. مردم خودِ واقعیشون رو نشون نمیدن. آمار طلاق در بین زوجین جوان رشد بی سابقه ای نشان می دهد. به خاطر بچه ام دارم این زندگی رو تحمل می کنم…”
با وجود چنین تفکراتی، به این نتیجه خواهیم رسید. ازدواج در عصر حاضر به مسئله ای پیچیده بدل شده است. موضوع خانواده و ارتباطات زناشویی، همه افراد را در سنین مختلف درگیر خود کرده است.
حالا چه باید کرد؟
آیا تنها بسنده کردن به سخت تر شدن ازدواج، و اشاره به آمار طلاق، و در نتیجه فرار از ازدواج چاره ساز خواهد بود؟
آیا همسرانی که تنها برای فرار از حرف فامیل و خانواده ها، به زندگی پر از ترس و استرس تن داده اند منطقی رفتار می کنند؟
یکی از زمینه های اصلی مشاوره که در سال های اخیر پیشرفت چشمگیری داشته است، بحث مشاوره زناشویی و آموزش جنسی، مشاوره خیانت همسر، مشاوره تلفنی رایگان و راهکارهایی برای بهبود زندگی زناشویی است.
مشاوره خانواده تلفنی و همچنین مشاوره زوج درمانی تلفنی، این روزها در تمام جهان با هدف ارائه راهکار های بهبود زندگی زناشویی انجام می شود. بسیاری از زوج ها بعد از ازدواج دچار مشکل می شوند. و ممکن است ادامه زندگی برای آنها مشکل باشد. اگر مشکلات زوجین به موقع حل نشود، می تواند منجر به طلاق شود.
اهمیت مشاوره خانواده
مشاوره خانواده، در واقع وظیفه ریشه یابی خانواده ها را بر عهده دارد. و به دنبال برطرف کردن، مشکلات آن ها در هر زمینه ایی که دچار مشکل شده باشند، می باشد.
در زمان های گذشته اختلافات خانواده ها با وساطت بزرگان فامیل حل می شد. اما در زمان حال مشاوره خانواده تلفنی رایگان مشکلات بین خانواده ها را برطرف می کند.
مشاور خانواده تلفنی کیست؟
در واقع گفتنی است که مشاوره خانواده دارای مدرک تحصیلی روانشناسی یا مشاوره می باشد. که هنگام تحصیل در این رشته درباره راه کارهای بهبود زندگی زناشویی تحقیق و پژوهش های فراوانی را انجام داده است.
دانشجوی رشته مشاوره خانواده مدرکش را از دانشگاههای معتبر دریافت کرده است. و بعد از آن کارگاههای خانواده را گذرانده است. و علم لازم و کافی را در ارتباط با مشاوره خانواده کسب کرده است. تا به راحتی بتواند اختلافات و مشکلات بین زوجین را حل کند.
مشاور خانواده خوب چه کسی است؟
مشاورخانواده خوب مشاوری است که به راحتی با چالش های خانواده روبرو شود. مشکلات آن ها را تحلیل و بررسی کند. و به دنبال بهترین راهکار برای حل مشکلات باشد.
مرکز مشاوره خانواده تلفنی پیام مشاور، با تلاش فراوان بهترین روانشناسان و مشاوران خانواده را در مرکز خود گردآوری کرده است. و آماده خدمات رسانی به شما هموطنان عزیز می باشد.
راههای ارتباط با مشاور خانواده در مرکز پیام مشاور
1- مشاوره از طریق تلفن ثابت: شما عزیزان می توانید از طریق تلفن ثابت. بدون گرفتن کد و یا پیش شماره. با شماره 9099072026 تماس بگیرید… و بلافاصله به مشاورخانواده وصل شوید. حرف هایتان را بگویید. و بهترین راهکارها را بگیرید.
2- مشاوره از طریق موبایل یا تلفن همراه: برای گرفتن مشاوره از طریق موبایل می توانید. با شماره 09981165858 تماس بگیرید. برای شما وقت مشاوره تنطیم می شود. و در زمان مشخص شده شما را به مشاور وصل می کنیم.
3- مشاوره از طریق کامنت: اگر سوال کوتاهی دارید. می توانید در پایین همین صفحه. در قسمت نظری دهید. سوال خود را بنویسید. در اولین فرصت پاسخ داده می شود.
مزایای مشاوره خانواده تلفنی :
- برای همه در دسترس و یکسان می باشد.
- اطلاعات مخاطب محرمانه می ماند.
- محدودیتی در مکالمه وجود ندارد.
- در حفظ زمان به شما کمک می کند.
- هر زمان که بخواهید می توانید. با فردی قابل اعتماد درد و دل کنید.
- برخی از افراد در مرکز یا دفتر مشاور احساس راحتی ندارند. و در محیط خانه و یا محل کار خودشان راحتر می توانند. ارتباط برقرار کنند.
- مشاوره در سریع ترین زمان ممکن صورت میگیرد.
- در هزینه های رفت و امد صرفه جویی می شود.
چه زمانی به مشاور خانواده نیاز دارید؟
1- وقتی شما و همسرتان حرفی برای گفتن ندارید:
بسیاری از مشکلات زوجین مشکلات ارتباطی هستند. گاهی اوقات هر دو طرف حرف یکدیگر را نمی فهمند و می توانند ارتباط را به سمتی ببرند که دیگر حرفی برای گفتن باقی نماند.
در مشاوره خانواده، مشاور ارتباط بین زوجین را تسهیل می کند و به آنها کمک می کند تا راههای سالم تری برای برقراری ارتباط پیدا کنید.
2. هنگامی که با همسر خود رابطه منفی دارید:
ارتباط منفی در روابط زوجین ممکن است شامل سهل انگاری، عدم تمایل به صحبت، قضاوت و … باشد. ارتباط منفی حتی از طریق لحن مکالمه مشهود است. نحوه بیان کلمات می تواند رابطه شما با شوهرتان را مسموم کند و حتی ارتباطات غیر کلامی را تقویت کند.
مشاوره خانواده به شما این امکان را می دهد تا عواملی را که باعث تهدید رابطه می شوند شناسایی کرده و برای از بین بردن آن اقدام کنید.
3. وقتی می ترسید در مورد مشکلات زندگی صحبت کنید:
برخی از افراد می ترسند در مورد مشکلات و مشکلات زندگی با همسر خود صحبت کنند. به عنوان مثال، آنها می ترسند در مورد پول، رابطه جنسی یا حتی قلدری با شوهران خود صحبت کنند. در طول مشاوره خانواده، مشاور به زوج کمک می کند تا کاملا در مورد مشکلات خود صحبت کرده و انتظارات خود را بیان کنند.
4- وقتی شریک زندگی خود را از چشم دشمن می بینید:
وقتی وارد یک زندگی مشترک با یک فرد می شوید، شما و آن شخص یک تیم تشکیل می دهید. شما باید بپذیرید که شوهر شما دشمن شما نیست.
حتی با وجود مشکلاتی که در هر تیمی ممکن است رخ دهد. اما اگر فکر می کنید شوهر شما با شما دشمنی دارد یا جلوی موفقیت شما را می گیرد و از موفقیت شما ناراحت و نگران می شود.
و یا برعکس، اگر خودتان چنین احساسی به او دارید، قبل از اینکه دیر شود از مشاور خانواده تلفنی کمک بگیرید.
5 – وقتی به هم دروغ می گویید و از پنهان کاری نمی ترسید:
درست است که هیچ کس نمی تواند حق داشتن یک حریم شخصی را از ما بگیرد. اما باید دانست که خصوصی سازی بیش از حد زندگی فردی به طوری که جایی برای همسر و زندگی مشترک در آن نباشد. می تواند صمیمیت بین زوجین را از بین ببرد و ذهن طرف مقابل را به سمت شک و تردید هدایت کند.
مشاور خانواده به شما کمک می کنند تا در عین حفظ حریم شخصی، دیدگاه ها و نظرات طرف مقابل را ساده بینانه رد نکنید و برای طرف مقابل نیز سهمی در نظر بگیرید.

6- وقتی همسرتان برای شما سهم مالی قائل نمی شود:
اگر همسرتان شما را از نظر مالی در محدودیت نگه می دارد. یا حساب های شما را کنترل می کند و به شما اجازه مدیریت امور مالی را نمی دهد. مرد بودن را به معنای تصاحب کامل حق حسابرسی به امور مالی می داند، باید این اختلاف را حل کنید. در این زمینه از روانشناس و مشاور خانواده کمک بخواهید.
7. وقتی زندگی جداگانه ای دارید:
برخی از زوج ها، اگرچه زیر یک سقف زندگی می کنند، اما به نظر می رسد زندگی جداگانه ای دارند در واقع اصطلاح طلاق عاطفی در اینجا معنی پیدا می کند.
آنها ممکن است به یکدیگر کمک نکنند، صحبت نکنند و نزدیک یکدیگر نباشند. در این حالت، آنها فقط در ظاهر با هم زندگی می کنند. و زمان آن فرا رسیده است که از مشاورخانواده برای بازگرداندن صمیمیت از دست رفته زندگی مشترک خود کمک بگیرید.
8- هنگامی که زندگی جنسی شما بسیار تغییر کرده است:
ممکن است احساس کنید. مدتی بعد از ازدواج روابط جنسی شما با شوهرتان به طور ناخواسته تغییر کرده است. هرگونه کاهش و سردی میل جنسی می تواند نگران کننده باشد.
البته فراموش نکنید که کاهش تمایل جنسی تنها به دلیل دل زدگی از همسر و یا مشکلات زناشویی نیست. بلکه گاهی از اوقات بیماری ها و مشکلات و حتی سن فرد، فاکتوری تاثیر گذار بر تمایل جنسی افراد است.
که تا حدی مشاور خانواده و سکستراپ می توانند به شما در حل به موقع مشکلات جنسی و شناسایی علل و ریشه ها و درمان آن کمک کنند. و جلوی وخیم شدن مشکلات را بگیرند.
9. بحث مکرر در مورد مسائل کوچک:
گاهی اوقات هر زوجی می توانند رفتار تحریک آمیزی داشته باشند. که باعث رنجش طرف مقابل می شود. گاهی همسرتان می تواند مسائل پیش پا افتاده مانند شام، زمان خواب، کارهای خانه و مهمانی ها را بهانه ای برای یک دلخوری بزرگ قرار دهد. مشاور خانواده می تواند به شما در یافتن ریشه این مشکل کمک کند تا بتوانید آن را حل کنید.
مشاور خانواده چه چیزی را به شما آموزش می دهد؟
- چگونه با یکدیگر صحبت کنید.
- با چه روشی از یکدیگر درخواست داشته باشید.
- چگونه به یکدیگر محبت کنید.
- آموزش بهترین روش، برای ایجاد رابطه جنسی.
- چگونه به یکدیگر انتقاد کنید.
آیا مشاوره خانواده تنها به زوج محدود می شود؟
زندگی مشترک نیز همچون هر سیستم دیگری اجزا و تشکیلات مختلفی دارد. که توجه به هر یک از این اجزا ضروری و حیاتی است. برای مثال زوجین در قدم اول با خانواده های خود یک سیستم قدرتمند تشکیل می دهند. که این سیستم اگر به درستی سازماندهی نشود. می تواند به اختلال زندگی زوج بینجامد.
دخالت های بی جای طرفین و در واقع خانواده ها در زندگی مشترک نمونه ای از این اختلالات است. که گاه به جدایی زوجین منجر می شود.
یکی از زمینه های مشاوره ای حائز اهمیت، رسیدگی به خانواده های زوجین است. که لازم است رفتار مناسبی در مقابل آنان صورت گیرد.
با آن که خانواده ها احساس می کنند. که رفتارشان، به جز عشق، علت دیگری ندارد. اما آنچه اهمیت دارد رفتار مناسب در برابر این رفتارهاست. که نه تنها از تحریک انان جلوگیری شود. بلکه دخالت های بی جا در رابطه زن و شوهر کاهش یابد.
ویژگی های مرکز مشاوره خانواده خوب
در زندگي گهگاهي مشكلات بزرگ و كوچك، افراد را تحت فشار قرار مي دهند. كه فرد، نيازمند يك مشاورهُ خوب می شود تا احساس بهتري پيدا كند. و در نهايت راهي براي حل مشكلات خود بیابد.
و اگر بخواهند برای بار اول به یک مرکز مشاوره بروند، ابتدا نياز است كه اطلاعاتي در مورد مركز مشاوره مورد نظر خود داشته باشند.
زيرا مشاوره اصولي و تخصصی توسط افراد با تجربه، سلامت رواني به همراه دارد. و فرد را در جاده درست زندگي قرار مي دهد.
از ويژگي هاي مركز مشاوره خانواده خوب به موارد زير اشاره مي كنيم:
1- وقت شناسی در مرکز مشاوره
وقت شناسی بخصوص در مشاوره خانواده، مسئله ای مهمی محسوب می شود. که مهم ترین آن، احترام گذاشتن به وقت مراجعین است.
2- ایجاد فضایی آرامش بخش
ایجاد فضایی مطلوب و آرامش بخش برای مراجعین از نظر دکوراسیون و سالن انتظار مناسب، امکانات بهداشتی کافی و پذیرایی مطلوب، امری لازم است.
3- ارجاع دادن مراجع به فرد متخصص تر در صورت لزوم
یک مرکز مشاوره خانواده،در طی جلسات مشاوره خود، اگر فردی نیازمند مشاوره تخصصی است متعهدانه فرد را راهنمایی مي كند. تا برای سلامتی روانی خود و اطرافیانش به مرکز تخصصی تر یا فرد متخصص تری مراجعه نماید.
4- مرکز مشاوره خانواده خوب متعهد است
مرکز مشاوره متعهد با مراجعه کنندگان خود در تمام مراحل مشاوره در ارتباط است. و در زمینه مشکل فرد، خواستار ادامه درمان خواهد شد و هزینه جلسات ملاک عمل او نیست.
5- یک مرکز مشاوره خانواده خوب، از متخصصان با تجربه و آگاه استفاده می کند.
تلاش می کند بهترینها را در مراکز خود داشته باشد. و از متخصصان با تجربه در راهنمایی مراجعه کنندگان خود استفاده کند.
6- استفاده از تکنولوژی روز و مدرن
افرادی که در مرکز مشاوره فعالیت دارند باید با تکنولوژی روز آشنایی داشته و از روش های درمانی موفق و مدرن در مراکز خود استفاده کنند.
7- برگزاری کارگاهها و کلاس های آموزشی برای مشاوران مرکز
مراکز مشاوره بخصوص در مراکزی که در زمینه مشاوره خانواده فعالیت دارند، باید کارگاه های آموزشی و جلسه های کمک درمانی برای مراجعین خود برگزار کنند و از متخصصان با تجربه در حوزه های مختلف روانشناسی دعوت به عمل آورند و به طور مرتب با جامعه در تعامل باشند.
8- مکان مرکز مشاوره خوب در قلب شهر و قابل دسترس است.
مکان مرکز مشاوره خانواده در نقطه قابل دسترسی در شهر قرار گرفته باشد تا افراد رغبت بیشتری به مراجعه پیدا کنند و بعد مسافت، مانع رفت و آمد آنها نشود. البته استفاده از کارت ویزیت و داشتن لوکیشن در این زمینه کمک می کند.
داستان زندگی یکی از مراجعین مرکز پیام مشاور:
الناز از تهران 59 ساله
نزدیک به 40 سال است که ازدواج کرده ام. دو فرزند دختر 31 و 28 ساله دارم. از همان ابتدای زندگی رابطه خوبی با همسرم نداشتم. همسرم اصلا اهل محبت کردن به زن و بچه نبود. مدام توی خونه غر میزد و از من ایراد میگرفت. اوایل دست بزن هم داشت اما الان دیگه جرات نمیکنه که منو کتک بزنه.
فوق العاده خسیس است. تا الان هم من با حقوق خودم زندگی شخصی خودم را گذروندم. حتی اوایل ازدواج دنبال این بود که حقوق من رو هم ازم بگیره. که با دعوا و کشمکش دیگه بی خیال حقوق من شد.
اصلا اهل ابراز احساسات به من و بچه هام نبود. اگر تحملش کردم فقط به خاطر بچه هام بود. مدام به خودم میگفتم زندگی من نابود شد. دیگه زندگی بچه هام از بین نره.
پنهانکاری
خیلی پنهانکاره. هیچ چیزی را به ما نمیگه. وقتی با من ازدواج کرد چیزی نداشت. حتی تحصیلات هم نداشت. با اصرار من لیسانس گرفت و وارد یک شرکت شد. بعد از اون فوق لیسانس گرفت. و مرتبه شغلی خوبی توی شرکت بدست آورد.
بعد از اون رابطه ما با هم بهتر نشد که هیچ. حتی بدتر هم شد. هرچیزی میخردید حالا چه ماشین و یا زمین و آپارتمان، اصلا به ما نمی گفت. حتی خونه ای که توش نشستیم رو نمیدونم خریده یا رهن کرده. از من و بچه ها میزنه تا برای خانواده پدری اش خرج کند.
قرار بود بعد از مدتها برای من یک ماشین بخره. که خودش قول داده بود. اما کلا انکار کرد. و زد زیر حرفش. نمیدونم شاید خانوادش نگذاشتن.
عصبانی که میشه به شدت بددهن میشه. به خانواده من و پدر و مادرم توهین میکنه. فحش میده. به ودم و بچه هام حرفای بد میزنه. وقتی این کارها را میکنه اصلا دلم نمی خواد باهاش رابطه جنسی داشته باشم. اون هم مدام غر میزنه که تو از من تمکین نمیکنی و از این حرفا.
منو راهنمایی کنید لطفا. با این مرد من چه جوری رفتار کنم؟
مشاوره خانواده تلفنی رایگان پیام مشاور، آماده ی ارائه ی مشاوره خانواده، به شما عزیزان هستند. با ثبت نظرات یا سوالات خود از راهنمایی و مشاوره ی رایگان در این زمینه بهره مند شوید.

سلام
من با ی پسر تو روبیکا اشنا شدم پسر خوبی بود بهش دل بستم اونم عاشقم شده با خانوادش صحبت کرده ومامانش موافقت کرده ولی باباش بهش میگ اول سربازی بعد
خانواده منم قبول نمیکنم میشه لطفا کمک کنین
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که سربازی ایشون تموم بشه و به یک ثبات شغلی و شخصیتی برسند. در ضمن خودتان هم بهتر است به یک ثباتی برسید تا بتوانید بهتر تصمیم بگیرید.
سلام وقت بخیر
من ۷ سال هست ازدواج کردم ویه دختر۵ساله دارم همسرم زیادمشروب میخوریعنی هرروز یعنی بایدهمیشه کنارش باشم مدیرتش کنم
۳روزپیش ک مامانم مریض شدبودعمل کردن بهش منم همراهش موندم بعدش همسرم باحالت مستی امدانجامنم گفتم بروخونه فردامیام
روزبعدش مامانم مرخص رفتیم خونه مامانم هی منتظرش موندم نیومد
بعدباخواهرش امدم خونه دیدم مست ولوشده رومبل بعدگوشیشوزدم شارژدیدم پیام امد پیام چک کردم دیدم یه زن هست ۲میلیون بهش زدبودبعدش هی قربون صدقه هم میرفتن ب نظرتون چیکارکنم
با سلام و احترام
دوست عزیز موضوعاتی که می فرمایید نیاز به بررسی عمیق تر دارد. لطفا از جلسات مشاوره و زوج درمانی مرکز ما استفاده کنید. تماس از تلفن ثابت با شماره 9099072026
سلام من مادرم همش بهم میگه چاقی میخوای از این چاق تر شی چیزایی که میخورم کم میخورم ولی میشه اینی که تو میخوری برای چند نفره و خودشون کمی بیشتر از من میخورن حالا فشار درس رومه فشار این رومه به خدا به این جام رسیده نمیدونم چیکار کنم همش بهم گیر میده لطفا شما کمکم کنید
با سلام و احترام
دوست عزیز نسبت به این مسائل بهتر است که به صورت شفاف با خانواده صحبت کنید. یعنی این که به خانواده تان بابت اضافه وزن وقتی صحبت می کنند چقدر شما احساس منفی تجربه می کنید. بهتر است آنها را با احساساتتان مواجه کنید تا بلکه به بینش بیشتری برسند و آماده شوند برای مشاوره با خانواده درمان.
باسلام 31سالمه و 12 سال هستش که ازدواج کردیم چند سالی میشه که شک داشتم همسرم به زنداداشم نظر داره نگاه کردناشون اینکه ازش خیلی جاها حمایت میکنه و… ولی اخیرا که باهم رفتیم مسافرت دیگه تقریبا مطمءن شدم زنداداشم خیلی میخنده و حرف میزنه شاید از. این اخلاقش خوشش اومده داداشم خیلی خونوادش دوست داره ولی بعضی جاهایی که باید کنار زنداداشم باشه نیس وقتی که مسافرت بودیم اون زوتر میخابیدو ماسه نفر میموندیم اینا هم باحرف زدن و نگاه های خاصی که به هم می انداختن منوخیلی ناراحت میکردن منم که ناراحت بشم هیچ حرفی نمیزنم حالا هم هرموقع جایی میریم که دادشم اینا هستن همونجور ناراحت میشم درحالی که باز برای همدیگه جلب توجه میکنن پدرمم هم پارسال متوجه نگاه کردن این دوتا شده بود ولی به من نگفت اصلا الان که شنیدم بیشتر مطمءن شدم نمیدونم باید با همسرم صحبت کنم یانه درحالی که هیچ وقت زیر بار نمیره مدرکی ازشون ندارم ولی آرومم هم نمیتونم بشینم لطفا راهنماییم کنید
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که در مورد ناراحتی که دارید خیلی محتاط با همسرتان صحبت کنید و به ایشان بگویید که از این نگاهها و برخوردها ناراحت می شوید. و سعی کنید که رابطه را کمتر کنید. اگر شرایط خیلی حاد شد می توانید این موضوع را با برادرتان هم در میان بگذارید.
سلام. خسته نباشید من خانمی 47 ساله هستم 30 ساله ازدواج کردم مشکلم اینه که همسرم کار فنی ذاره ومیره توخونه ها کار تعمیرات انجام میده من باکارش مشکل ندارم ولی وقتی خانمی بهش زنگ میزنه برای کار کمی مور مورم میشه ولی تحمل میکنم ولی همسرم یه اخلاقی داره که خیلی متینه وتو کارش از هیچی کمو کسر نمیذاره بهقول خودمون خیلی رو میده به مشتری. من احساسم اینه که از این اخلاقش سو استفاده میشه. مثلا میره برا یه خانمی کار انجام میده وتموم میشه دوباره که مشکل کوچیکی که پیش میاد دوباره زنگ میزنن. خلاصه برا یه کاری که رفته انجام داده چندین بار دیگه هم میره برا ریزه کاریهاش من میگم انقد رو نده که بخوان هی بهت پیام بدن یا جوابشونو نده حالا میخواستم من راهنمایی کنید که چه کار کنم دوست ندارم که همش دراین مورد با همسرم حرف بزنم واونو حساس کنم
با سلام و احترام
دوست عزی می تونید از همسرتون بخواهید که برای کارش حد و مرز مشخص کند. چون یک فرد متاهل هست و باید همه موارد را در نظر بگیرد.
با مادرشوهرم نمی تونم کنار بیام…مثل زمان قدیم از عروس کار میکشن..من ت این یک سال ک عروسشون بودم ب حرفش گوش میدادم غذا میگفت بپز ،جارو کن ب حرفش گوش میدادم اما اون با اینک اینقد کمکش میکنم طعنه هر وقت دلش میخاد میزنه و انگار وظیفم شد یه بار ک دیگ میخاستم ب حرفش گوش ندم و برم خونه خودمون دعوا راه انداخته بود جوری ک پدرشوهرم زنگ زد ک چرا وانستادین نذری میخان درست کنن کمک کنین.. مشکل دیگ اینه شوهرم هر جا میخایم بریم مسافرت تفریح ، پیاده روی حتما خونوادشم میگ بیاین الخصوص مادرش حتی به زور بعد من معتقدم همیشه هر جا میریم ک نباید بگی بریم شما هم بیاین حتی خیلی مواقع پیش من خودشون میگن میخایم بیایم باهاتون بیرون هر جا میرین ما هم میایم مادرشوهرم و خواهرشوهر ت خونم، هر چیزی شوهرم میخاد بخره از مامانش مشورت میگیره یا چیزی میخایم بخریم میگ مامانم اینو میخره بهتره یا حتی ت غذا پختنم میگ مثلا این ادویه رو بیشتر کن مثل مامانش ک اونجوری درست میکنه دوست داره خیلی خسته کنندس ده بار بهش گفتم وابستگی ب مادر داری بعد چند نمونه میگ ک گفتی اینو بخر مامانم گفت نه من خریدم و بحثو خاتمه میکنه
و اینک خودم معتقدم ت دوران عقد اینقد زیاد میرم خونشون شاید دلیلش اینه مثلا شوهرم پیشنهاد داد یه شب درمیون اینور اونور بریم ولی از اینک مادرشوهرم مخ شوهرمو شست و شو بده میترسم ک بگ چرا اینجوری کردین مشکل دارین و..
و ت مشکلاتی ک برامون پیش میادم مادرش خیلی وقتا فهمیدم دخالت میکنه یا سیم جین میکنه شوهرمو ک چ خبر چ مشکلی دارین ک خانوم نظر بدن و مطابق نظرشون زندگی کنیم
با سلام و احترام
دوست عزیز اگر در دوران عقد هستید بهتر است که رفت آمد به خانه مادرشوهرتان را کمتر کنید. و هرچه زودتر مقدمات عروسی را فراهم کنید. با تمام شدن دوران عقد شرایط زندگی تان بهتر می شود. در مورد همسرتان هم بهتر است که هر دو نفرتان از زوج درمان کمک بگیرید.
سلام ۲۹سالمه شرکت کار میکنم و زیاد اختیارم دست خودم نیست از طرفی خانومم انتظار داره هر کار که داره من در سریع ترین وقت ممکن برای انجام بدم که تمام کارهای مهمش رو هم سعی میکنم انجام بدم ولی کافیه یک بار نتونم کاری براش بکنم زمینه زمان و به هم میدوزه که تو درکم نمیکنی و از این جور حرفا منم آدم بدون ایرادی نیستم زیاد مشکل دارم ولی دیگه داره زیاده روی میکنه تحملم سر اومده باید چیکار کنم
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که با همسرتان پای میز مذاکره بنشینید و در مورد مسائلی که دارید با هم صحبت کنید. و تلاش کنید با گفت و گو مشکلتان را حل کنید. در صورتی که با این روش موفق نشدید می توانید از زوج درمانگر کمک بگیرید.
سلام من سک ساله عقدم و همسرم افسردگی داره و یک خانومی هست که میگه همسر من بهش درخواست رابطه داده ولی همسرم میگه اون داده من موندم حالا اینا مال گذشتس ولی الان همسرم. نمیشه باهاش صحبت کرد چون صحبت نمیکنه فقط چت زود عصبی میشه زیاد بهم محبت نمیکنه من چیکار کنم
با سلام و احترام
دوست عزیز شما اول باید این اطمینان را از همسرتان بگیرید که از آن رابطه بیرون آمده یا نه؟ اگر بیرون آمده می توانید در مورد مسائل خودتان مشاوره بگیرید.
سلام ببخشید من ۱۷ سالمه یه یکماهی میشه عروسی کردیم و مشکل من این که تو رابطه مون وقتی با هم نزدیکی داریم ارضا نمیشم میخواستم بدونم مشکل چیه ؟
با سلام و احترام
دوست عزیز دلیل عدم ارضا شدن شما در رابطه جنسی می تواند نداشتن معاشقه در ابتدای رابطه باشد. و یا ارتباط گیری نادرست باشد. برای حل مشکل می توانید از تلفن ثابت با شماره 9099072026 تماس بگیرید و با روانشناسان مرکز پیام مشاور صحبت کنید.
سلام من ۲۴سالمه چهار ساله ازدواج کردم دوتا دختر دارم همسرم خیلی منو اذیت میکنه از همه لحاظ اصلا منو دوس نداره ولی من دوسش دارم نمی دونم چیکار کنم میگه بچه هارو بزار خودت تنها برو منم اصلا نمیخوام از بچه هام جدا بشم تورو خدا بگید چیکار کنم موندم
با سلام و احترام
دوست عزیز اینکه اذیتتون میکنه یعنی چی؟ ازدواجتون سنتی بوده یا مدرن؟ از چه زمانی شروع به اذیت کردن می کنه و علت اذیت هاش چیه؟ لطفا سوالتان را کمی واضح تر بیان کنید. ممنون
سلام من ۳۰سالمه و ۱۵ ساله که ازدواج کردم و ۲تا پسر و یک دختر دارم که یک سالشه مشکلم از وقتی شروع شد که من دخترمو ناخواسته باردار شدم و از اوایل بارداریم رفتار شوهرم بامن تغییر کرد به طوری که به بهونه های مختلف با من دعوا میکرد ومدام با هم بگو مگو داشتیم ، با اینکه من با هیچ کس رفت وآمد نداشتم وحتی از خونه بیرون نمیرفتم ولی به من تهمت میزد وبا شک وتردیدای بیخودی منو اذیت میکرد و کتکم میزد سر هر چیز کوچیک بدون اینکه ازم سوال بپرسه ببینه راسته یا دروغ منو زیر مشت و لگد میگرفت ویا اگه سر کارش به مشکلی بر میخورد میگفت تقصیر توکه فلانی فلان کارو کرد یا فلانی اون حرفو به من زد با اینکه من از هیچ چیز خبر نداشتم ولی باز ادامه میداد تا اینکه موقع به دنیا اومدن دخترم گفت بچه از من نیست و تو بهم خیانت کردی چند بار ازش خواستم آزمایش دی ان ای بده ولی نشد آزمایش بده چون خوب میدونه که من اهل این حرفا نیستم و همیشه میگه تو به خاطر اینکه کار ناشایستی کردی از ترس اینکه دستت رو نشه میخوای منو بکشی و با غدا مسمومم کنی به خاطر این حرفا توی خونه هیچی نمیخوره و حتی اتاق خوابشم ازم جدا کرده و هرروز خدا بهم مگه برو و تا میخوام برم نمیزاره و ابراز پشیمونی میکنه و بعد دو سه روز دوباره تهمت و کتک و فحش رو شروع میکنه من دیگه خسته شدم راه چاره ای برام نمونده من به خاطر ۳تا بچه هام دارم تحمل میکنم ولی اون دست از این کاراش برنمیداره و من نمیدونم که چی درسته چی غلط من رفتاری نداشتم که بهونه بدم دستش که بهم این حرفارو بزنه حتی با خانواده خودمم درست وحسابی در ارتباط نبودم چه برسه با غریبه ها د ارتباط باشم لطفا راهی به من نشون بدید ممنون
با سلام و احترام
دوست عزیز رفتارهای همسر شما باید بررسی شود و دلایل رفتارهای ایشون مشخص بشه. ما باید دلایل رفتار را بفهمیم.
آیا رفتارهای همسر شما به شکاکیت خودش بر میگردد یا مشکلی در ارتباط شما و همسرتان به وجود آمده است. لطفا از تلفن ثابت با شماره 9099072026 تماس بگیرید. و با روانشناسان مرکز پیام مشاور در ارتباط باشید.
سلام من چهار ماه هستش که نامزد کردم
بعد همسرم به من زیاد اهمیت نمیده یه جا نمیشینه
زیاد حرف میزنه تکرار میکنه بعد میگه خفه میشم
تلویزیون گوشی زیاد نگاه میکنه فکرم خیلی درگیره نمیدونم چیکار کنم
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که حتما از خدمات مشاوره زوج درمانی استفاده کنید. زوج درمانگر رفتارهای شما را بررسی و اصلاح می کند، تا بتوانید بهتر با یکدیگر ارتباط بگیرید.
سلام
مادری ۴۰ساله هستم ویه پسر۱۶ساله دارم که الان چندوقت مدام سرش توگوشی اصلااهمیتی به منوخواهرکوچیکترش نمیده نمیدونم بایدچکارکنم میشه یه راهنمایی بکنیدمنو
با سلام و احترام
دوست عزیز علت وابستگی ایشون به گوشی باید بررسی شود. لطفا از خدمات مشاوره نوجوان مرکز پیام مشاور استفاده کنید.
سلام
سلام دوست عزیز
در خدمتتون هستیم.
سلام خانمی۳۶ساله هستم ۷ساله متاهل هستم ،یه فرزند دختر دارم توی زندگی مشترکم باهمسرم مشکلی ندارم خداروشکر،مشکل من روابطم با اطرافیانه. از وقتی ازدواج کردم تمایلی به رفت و امد با کسی ندارم شدیدا مردم گریز شدم ،بودن با همسرم کاملا راضیم میکنه باهم رفیقیم ،ولی کلا به بهانه های مختلف روابط دوستانمو قطع میکنم از نوجوانی توی دوست یابی مشکل داشتم الانم همینطور مدام درونم با خودم میگم نه اون از من پایینتره به درد من نمیخوره یا نه اون خیلی باکلاس و همه چی تمومه من برای اون کمم.از اینکه کسی خونم بیاد وحشت دارم میگم خونم تمیز نیست یا وسایلم زیاد شیک نیست یا من زیاد هنرمهمانداری ندارم یه جورایی کمال گرام دوست دارم کسی میاد همه چی عالی باشه وقتی نمیشه به هر بهانه ای درمیرم که اصلا نیاد.از کسی هم که پیله باشه و هر روز یا هرهفته بهم مدام زنگ بزنه بیزارم مادرشوهرم دوست داره هر روز زنگ بزنه یا خاله ام احساس وظیفه میکنه مدام احوالمو بپرسه اوایل هر روز الان هر ماه یبار زنگ میزنه دوست ندارم کسی بهم پیله کنه دوست دارم خودم باشم راحت باشم وقتی جواب نمیدم عذاب وجدان میگیرم که چقد قدرنشناسم جواب میدم از طرف مقابلم منزجرم.درحالی که قبلا اینجور نبودم ادم خوش مشربی بودم ولی الان راحتم نمیزارن چکار کنم از این حالت دربیام ؟ دوست ندارم بخاطر کارهام به کسی جوابگو باشم و مدام توضیح بدم
با سلام و احترام
دوست عزیز جوری زندگی کنید که دوست دارید و راحت هستید. هیچ چیز به اندازه آرامش شما مهم نیست.
در ضمن سعی کنید نظر دیگران در مورد خودتان را زیاد جدی نگیرید. قرا هم نیست به کسی پاسخگو باشید. هر کسی شیوه زتدگی خودش را دارد.
سلام من ۴۳ سالم و متاهل هستم من رابطه سردی با پدرم دارم بهتر اینجوری بگم پدرم رابطه سردی با من داره تک پسر هستم و چهار تا خواهر دارم خیلی دوست دارم با پدرم رفیق باشم اگر بگم خیلی تلاش کردم دورغ گفتم ولی خیلی دوست دارم که این اتفاق بیفته برای هزینه مشاور مشکلی ندارم ولی مشاوری که بتونه کمکم کنه ممنون میشم کسیکه تواین گونه مسائل تجربه داره کمکم کنه
با سلام و احترام
دوست عزیز می توانید از خدمات مر کز ما استفاده کنید. از تلفن ثابت با شماره 9099072026 تماس بگیرید.
سلام راستش یه موضوعی هست واقعا برام شده اعصاب خوردکن و سوهان روحم شده همسرم موقع سکس دوست داره انگشتش و التش را در پشتم فرو کند و من همیشه ممانعت کردم و اصلا خوشم نمیاد ولی همسرم درک نمی کنه و همیشه سر این موضوع جنگ و دعوا داریم و به هیچکس و اشنا نمی توان بگویم و راهنمایی بخواهم و از رفتن نزد مشاور نیز شرمسارم و با داشتن فرزندان بزرگسال نیز امکان طلاق گرفتن می دونم درست نیست به هرروی این شماره موبایل همسرمه *****اسمش ناصر اگه محبت کنید باهاش صحبت کنید و این مطلب را برایش توجیه کنید یه دنیا ممنون شما خواهم شد با تشکر فراوان
با سلام و احترام دوست عزیز شما می توانید از تلفن ثابت با شماره 9099072026 تماس بگیرید و با روانشناس مرکز ما صحبت کنید. و اگر به تلفن ثابت دسترسی ندارید می توانید با شماره 09981165858 تماس بگیرید. و از روانشناسان مرکز پیام مشاوره، مشاوره بگیرید.
سلام خسته نباشید
من دختری 16ساله دارم تک فرزند هم هست تا حد امکان همه نیازهاشو برطرف کردم تازگیا با یه پسری رابطه دوستی داره چند باری برا دیدنش رفته مخالف دیدارهاشون هستم هر چند تو ماشین همو میبینن ولی دلم راضی نیس فقط بخاطر اینکه دوستاش این مسیرهارو میرن اینم تحت تاثیر قرار میگیره فک میکنه تو دوستی چی هس سعی کردم همیشه باهاش دوست باشم تا مادر و دختر ولی بعضا کنترلمو از دست میدم با زیاد موندن تو اتاقش یا با گوشی حرف زدن پرخاشگری میکنم یه مدته احساس میکنم تو حموم زیاد میمونه یا سرویس زیاد میره یجوری شک تو دلم افتاده که شاید با خودش ور میره با هیشکی هم نمیتونم در میان بگذارم نگران آیندش هستم که خدایی نکرده نفهمه کاری کنه که به دخترونش اسیب برسونه درسته خیلی چیزارو بهش توضیح دادم بیدارش کردم که این چیزا هست باید مواظب باشی ولی بهترین راه رو میخام شما برام بگید چیکار کنم از شما میخام راهنماییم کنید ببینم از کدوم راه وارد بشم که جلوی این اسیب رو بگیرم
من چجور حالی کنم خواهر و همسرم با هم حف نزنن خستم
با سلام و احترام
دوست عزیز لطفا کمی واضح تر توضیح دهید. ممنونم
سلام من ۱۷ سالم هست با یکی دوست شدم ایشون با من رابطه داشتن و باردار شدم و ایشون زیر همه چیز زد و به زور خانواده من رو عقد کرد و اقدام به سقط بچه ۸ ماهه من کرد به زور و من رو تحدید کرد و هزار تا وعده داد که سکوت کنم زندگیم رو خب میکنه ۶ ماه از عقد گذشته و این آقا میخاد طلاقم بده و من رو همش تحدید میکنه که چیزی نگم در مورد سقط بچم
من به شدت افسرده شدم و ایشون دست به هر کاری زده تا منو طلاق بده و منو از چشم خانواده ام انداخته به طوری که من رو بیرون کردن وبهم پشت کردن ایشون میگه شما قبلا با چند نفر بودید من بخاطر حرف مردم نمیخام شما رو میخام وام ازدواجم رو بگیرم سند ازدواج رو نمیده الانم میخام بخاطر کشتن بچم ازش شکایت کنم
با سلام و احترام
دوست عزیز برای انجام اقدامات قانونی می توانید با وکیل صحبت کنید. از تلفن ثابت با شماره 9099072945 تماس بگیرید و از وکیل راهنمایی بخواهید.
درود به شما ،پسرمن14سالش هست وهیچ انگیزهای برای زندگی نداره ،وقتی باهاش صحبت میکنم اینقدر بی اهمیت نباش میگه حالا که چی ،درس بخونم که چی بشه ،برم بیرون که چی بشه ،همین حرفا رو میزنه ،وقتی یه جوانی از دنیا میره بهش میگم آخه گناه داشته ،پسرم میگه چه الان بمیری چه بعداً ،همیشه میگه چرا من رو بدنیا آوردی ،هرچی هم میشه میگه تقصیر تو هست ،حتی موهای سرش که صاف نیس
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که از پسرتان بخواهید که با یک مشاور صحبت کند. احتمالا پسر شما دچار یک بی انگیزگی شده است . که با چند جلسه مشاوره فردی شرایط شان بهتر می شود.
سلام پسرم ۱۷ سالشه حرف گوش نمیده بی احترامی میکنه با دوستای ناباب دوست میشه مغازه داره ولی براش مهم نیست که باز کنه هروقت دلش میخواد باز میکنه مدرسه شو ترک کرده .میفهمم سیگار میکشه خودمو به نفهمی میزنم فایده نداره به روش میارم فایده نداره با زبون خوش میگم فایده نداره تکرار میکنه خودم نمیتونم به اعصابم مسلط باشم یه چیزی که بهش میگم باهم دعوامون میشه یا خودمو میزنم یا با اون درگیر میشم کمکم کنید
با سلام و احترام
دوست عزیز این نکته را در نظر داشته باشید که با دعوا و درگیری نه تنها مشکلتان حل نمی شود بلکه لجبازی ها بیشتر می شود و شرایط بدتر. بهتر است که از پسرتان بخواهید که با یک مشاور صحبت کند.
سلام خدمت شما مشاور عزیز
چگونه میتوانم رابطه پسرم وپدرش را باهم خوب کنم منبه عنوان مادر به خاطر خستگی یا کمک از همسرم از او میخواستم به پسرم کمک کند یا تحمل کار های اوررا نداشتم تا اینکه اون حالا بزرگ شده نه تنها اون مشکلی را از من برطرف نکرد بلکه حالا طوری شده که اگر من به پسرم کاری ندارم یا اون دیگه کار خطا نمیکنه ولی اون ولکن پسرم در هر زمینه ای نیست همش ازش ایراد گرفته طوری دیگه اومچکرمرا عصبی کرده که وقتی باهش خودم حرف میزنم همهاش با پرخاشگری حرف میزنه انگار آرامش نداره من هرچه سعی میکنم به همسرم بفهمانم که اون دیگه بزرگ شده انگار براش عادت شده حالا من چه طوری میتوانم اول آرامش پسرم به اون برگردونم وااز طرف دیگه پدرشو طوری بشه که اورا بپذیره ودست از کلید کردن روی کارهایپسرم دست برداره لطفن منو راهنمایی کنید
با سلام و احترام
دوست عزیز دلیل سخت گیری همسر شما نسبت به پسرتان باید بررسی شود. تا بتوانیم بهتر به شما کمک کنیم. لطفا از همسرتان بخواهید که با یک مشاور صحبت کنند.
سلام وقت بخیر
بنده متولد سال 1345 هستم سه تا فرزند دارم که دوتا ازدواج کرده اند یکی مجرد 37سال است ازدواج کرده ام الان دوتا نوه هم دارم . بعد از 35 سال متوجه شدم که زنم به من خیانت کرده الان من باید چه کار کنم.
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که در این مورد با همسرتان صحبت کنید. دلایل خیانت را بررسی کنید و به دنبال حل مشکلاتتان با همسرتان باشید.
سلام
من از لحاظ شرعی می دونم باید به پدر و مادر در هر شرایطی احترام گذاشت.شوهر من روحانی است و من هم معلم هستم.
مشکل من اینه :
ما یک برادر و یک خواهر هستیم،من ازدواج کردم و برادر کوچک من که از من ۵ سال کوچک تر هست هم ۵ سال هست که ازدواج کرده و شغل هم ندارد و تمام مخارج زندگی اعم از خانه مستقل شخصی میلیاردی، وسیله نقلیه خودروی پراید،آذوقه زندگی و پول توی جیبی و هزینه درمان و هزینه مسافرت و … حتی از لحاظ بیمه ای ،برادرم و همسرش و بچه اش تحت پوشش پدرم می باشد.
اما چون من دختر هستم به من تعلق نمی گیرد.
در تمام دوران زندگی ام چه قبل و چه بعد از ازدواج( ۱۵ سال ازدواج کردم) ،همیشه در کنارشان بودم و تمام لذتهای زندگی ام را با آنها تقصیم کردم ، اما همیشه در درون غصه می خوردم.
حال خسته شدم ، چرا که هر وقت می بینم که بین من و برادرم تبعیض گذاشته می شود،رنج می برم.
حتی مادر من برای زندگی خودش از پدرم شکایت دارد و همیشه ناراحتی می کند.
هر وقت هم درد دل م کنم،می گویند اگر هم ما کافر هم باشیم باید به ما احترام بگذارید و با ما رفت و آمد کنید.
اما من هر وقت به خانه شان می روم و برادر و زن و بچه اش را میبینم و دست به سینه بودن اونها را در مقابل برادرم می بینم ، حالم خیلی بد می شود.
لطفا راهنمایی بفرمائید؟
با سلام و احترام
دوست عزیز شما می توانید در مورد مسائلی که از دست پدر و مادرتان ناراحت هستید در کمال آرامش با آنها صحبت کنید. و دلایل رفتارشان را بپرسید. همچنین در خواست هایی که از ایشان دارید را بازگو کنید.
سلام.من 15,,ساله ازدواج کردم .همسرم اوایل خیلی خوب بود ولی کم کم ازم دور شد وحالا دیگه اصلا منو نمیبینه خودشم شکاک،بدبین،بددهن،تازگی ها هم کارش شده بازنای دیگه چت کردن وحرف زدن تو گوشی .نمیدونم چی کار کنم.ممنون
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر ست که در مورد رفتارهای همسرتان با ایشان صحبت کنید. دلیل رفتارهایش را بپرسید و از ایشان بخواهید که به شما بگوید چه انتظاراتی از شما دارد. و برعکس.
من فکر می کنم شما و همسرتان نیاز به چند جلسه زوج درمانی دارید.
سلام من همسرم بهم خیانت کرده با دختر خالش باهم بعد دخترخالشم همسر وبچه داره منم یه پسر ۳ساله دارم بخاطر بچم نمیخوام زندگیم بهم بخوره بنظر شما چیکارکنم؟
با سلام و احترام
دوست عزیز در مورد این موضوع با همسرتان صحبت کنید و با کمک یک مشاور به درمان خیانت همسرتان بپردازید. و اگر همسرتان مقاومت کرد می توانید از ابزارهای بازدارنده دیگر استفاده کنید. لطفا از تلفن ثابت با شماره 9099072026 تماس بگیرید.
سلام توروخدا کمکم کنید واقعا نمیدونم راه کارم چیه شوهرم همش از من میخاد برم با مردای دیگ رابطه داشته باشم فیلم بگیرم براش تعریف کنم من نمیتونم این کارو کنم چندماه پیش ازم خواست فقط یکبار انجام بدم زندگیمو بهشت میکنه منم با نقشه و با همکاری ینفر ک خودشو روانشناس جا زد ب شوهرم گفتم ک من رفتم با این اقا رابطه داشتم بهتر ک نشد بدتر شد و از من میخاد یکماه هرچی میگ بگم چشم تا زندگی رو بهشت کنه برام من واقعا نمیتونم این کارو انجام بدم ازش میترسم هیچ گونه هزینه مشاوره ندارم چون هزار تومن دستم نمیده بعضی وقتا یا فکر خودکشی ب سرم میزنه یا اینکه اونو بکشم واقعا نمیتونم با افکارش ادامه بدم ازش میترسم ک بخام جدا بشم دخترم ۱۲ سالشه مریض بخاطر اون تحمل کردم ولی واقعا دیگ کشش ندارم اگ میشه کمکم کنید واقعا من نتونم کاری کنم تنها راهم و خودکشی میدونم چون نمیتونم تبدیل ب ی زن هرزه بشم
با سلام و احترام
دوست عزیز همسر شما انحراف جنسی دارد. باید به سکستراپ مراجعه کند و درمان شود.
اگر این کار را انجام نمی دهد بهتر است که ابتدا کمی خودتان را توانمند کنید و بعد از آن فرایند طلاق را طی کنید.
سلام وقت بخیر
من همسرم قبلا ترامادول مصرف میکرد ۲ سالیه قطع کرده ، اما ۲ هفته پیش متوجه شدم به یکی پیام داده چند روزه هوس کردم یکی دو گرمی داری بهم بدی(فکر کنم تریاکه ، مثلا تفریحی) الان میخوام به روش بیارم که داره چیکار میکنه ، بنظرتون چیکار کنم؟
با سلام و احترام
دوست عزیز بله چون تازه ترک کرده احتمال لغزش وجود دارد. به ایشون با احترام بگویید که من این پیام را خواندم و نگرانم دوباره لغزش کنی.
سلام،من ۱۵ ساله هستم ،و عصبانیت بیش از حدی دارم بیشتر وقتها بی دلیل و همش جنگ میکنم و بقیه رو اذیت میکنم و خودزنی میکنم همش از جمع همش دوری میکنم و نصف سرم همش درد میکنه از بس که به پدر و مادرم شکایت میکنم از خودشون و اذیت شون میکنم از دستم دیونه شدن یک ساعت بعد از جنگ کردنم هام و اذیت کردن بقیه میشینم و گریه میکنم و با خودم میگم چرا الکی جنگ میکنم با خودم همش حرف میزنم عصبانتیم دست خودم نیست احساس میکنم ب مرور زمان بدتر میشم اصلا کسی منو درک نمیکنه شبها اصلا خواب ندارم چیکار کنم من
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که حتما از یک زوانشناس کمک بگیرید.
سلام ممنون میشم منم یک راهنمایی بکنید
من 17سالمه و در 15سالگی به اجبار و فشار های مامانم با پسر عمم نامزد کردم این ازدواج کاملا اجباریه و من دوسش ندارم توی خانواده هم امنیت ندارم و تا میخام حرفی درمورد ارزوهام بزنم مورد ضرب و شتم قرار میگیرم نامزدم و خانواده هیچ اهمیت به ارزوهای من نمیدن و نمیزارن درس بخونم تا حرف از جدایی میزنم منو کتک میزنن چیکار کنم من؟
با سلام و احترام
دوست عزیز آیا همسرتان هم می داند که این ازدواج به اجبار هست یا نه؟ اگر نمی داند که با اجبار هست بهتر است در مورد احساسات و عواطفی که در حال حاضر تجربه می کنید صحبت کنید.
اگر شرایط دارید لطفا با مشاور صحبت کنید.
سلام
همسر من به هیچ عنوان مسئولیت زندگی و بچه ها رو به عهده نمی گیره و تقریبا هیچ پولی برای ما خرج نمی کنه من مجبور شدم برم سرکار و الان تنها منم که خرج خونه و دوتا بچه ها رو میدم همسرم کار می کنه ولی هرگز یک هزارتومنی هم خرج نمی کنه واقعا خسته شدم دلم می خواد جدا بشم ازش. همیشه به خاطر کار عصبی هستم و تبدیل شدم به یک انسان همیشه خسته ی عصبی که کم کم دارم از چشم بچه هامم میوفتم . در صورتی که جون و عمرم و دارم براشون میزارم.
با سلام و احترام
دوست عزیز شما وظیفه همسرتان را در خانه به عهده گرفته اید. و با این کار به بی مسئولیتی ایشان دامن زده اید. بهتر است که با مشاور خانواده مرکز پسام مشاور در ارتباط باشید.
سلام خسته نباشید
من یه دوست دختر داشتم تقریبا 6سال بود باهم بودیم 4سال حف زدیم بعد چهار سال 1سال قهر کردیم کل اون 4سال مادرش هم با ما بود بعد اون 1سال دوباره بازم آشتی کردیم همه جوره باهام خوب بود هر چی میگفتم قبول میکرد هر جا میگفتم میگفت چشم خلاصه خیلی خوب بود بعد یهویی گفت دیگه نمیخوام حف بزنیم ما اهل زندگی باهم نیستیم و بعدش گفت که من دنبال انتقام بودم اومده بودم ازت انتقام بگیرم برم در واقع آیا درست میگفت حتی باهاش رابطه جنسی هم داشتیم الان چیکار کنم
با سلام و احترام
دوست عزیز ادعای انتقام این آقا نشون میده که این شص از نظر شخصیتی سالم نیست. یا یا شاید هم برای شما دلیل تراشی کرده است و بهانه آورده است. پیشنهاد من به شما این است که فرایند فراموشی را طی کنید و در این مسیر از روذانشناس هم کمک بگیرید.
سلام من تازه متوجه شدم مادرم با
اقایی مجرد در ارتباط هستن این موضوع خیلی ذهنمو درگیر کرده به نظر شما بهترین راهکار چیه
به پدرم اطلاع بدم؟
گویا ایشون اصلا پشیمون نیستن…
با سلام و احترام
دوست عزیز اطلاع دادن به پدرتون اصلا کار درستی نیست. بهتر است که وارد ارتباط پدر و مادرتان نشوید. آرام باشید و اگر قرار است کاری انجام دهید بهتر است با کمال خونسردی و احترام با مادرتان صحبت کنید.
سلام من مدتیه که با شخصی به قصد ازدواج در ارتباطم پسر خوبیه مدت زیادیه همو میشناسیم و حسش چند سالس ولی جدیدا از روابط قبلیش باخبر شدم بدترینش زنعموی پدرش بود… میدونم همه روابطش از رو وقت پر کنی یا کنجکاوی بود و رابطه جنسی هم نداشته ولی برای من واقعیه ولی بازم یکم برام سخته چیکار کنم
با سلام و احترام
دوست عزیز وقتی ایشون با فرد متاهل در ارتباط بوده یعنی بیشتر از سرگرمی بوده و باید بررسی شوند. لطفا برای ازدواج عجله نکنید و به روانشناس مراجعه کنید.
واقعا عالیه من میخوام یه سوا بپرسم چطور وارد بشم وبپرسم
با سلام و احترام
دوست عزیز همین جا می توانید سوال خود را بپرسید. کارشناسان ما تا 24 ساعت آینده پاسخ می دهند.
باعرض سلامو خسته نباشید من معصومه هستم دختری 23ساله تازه یک سال و پنج ماهه که عقد کردم البته شوهرم رو دوست داشتم و خانوادهامون هم قبول کردن باهمدیگر هم اشنا وهمسایه بودن و چهار سال بود که همدیگر رو دوست داشتیم و بهم رسیدیم ولی الان هر چی میشه میگن خودشون خواستن هر دوطرف میگن . توی اون چهار سال عشق و عاشقی هرچی تونستم اذیت شدم به خاطر عشقم ولی الان بدتر شده .اولا خوب بودیم یه اخلاقایی داره شوهرم من نمیدونستم این شد شروع دعوامون و اختلافمون و هی ادامه داشت خودم بگم من یکم حساسم به حرفها و کارهای مردم سریع واکنش نشون میدم و ناراحت میشم ولی ادامه داره و نمیتونم ترکش کنم و شوهرم هم بدش میاد .اون یه سال باهر بحثی و اتفاق هم گذشت خداوکیلی پای هر چی که گفته وایستادم حتی موقعی که حق باهاش نبوده پاش وایستادم وجلوی خانواده ها وایستادم ولی دوباره یه مدته نمیدونم چی شده هرروز باید یه بحثی داشته باشیم یا من ایجاد میکنمنمیدونم شوهرم میگه که همش تقصیر توعه تو مشکل داری یا هیچی متوجه نمیشی یه بار با مشاوره حرف زدم پشت تلفن پارسال و خوب شدیم ولی به خاطر شرایط مالی نمیتونم برم جلسه بزارم چون شوهرم هنوز کار نداره و شرایط حقوقی خانوادهامون زیاد خوب نیست چون هردوتا خانواده کارگرن .اگه شما بتونید کمک کنید ممنون میشم .از وقتی اسمم رفته توی شناسنامه نامزدم خانوادها در گیرن خانواده من یه چیز میگه اوناهم جواب میدن خانواده من خیلی گیر میده سر هی چی .شوهرم تازه دانشگاهش تموم شده برای همین تازه میره خدمت.همش گیر میدن میگن کی عروسی میگیرن؟ کی میری سر زندگیت ؟چرا شوهرت دادم ؟چرا به همچین شخصی شوهرت دادم از بس هرس میخوری لاغری .البته خانواده شوهرهم یکم دعوا توی خونش هست مادرشوهر و خواهر شوهر و پدر شوهر سخن میزنن .الان هم میگن شوهرت پخمه است میتونه خرجی تورو بده وپول نداره شوهرت همه ی فامیل میگن نمیتونه کار کنه .ببخشید اینو میگم اصلا میتونه بچه بذاری و پخمه است هیج جا نمیری و نمیاد انقدر هرروز این حرفا رو میشنوم دارم دیونه میشم .بنظرتون خودم رو بکشم چی میشه ؟ بنظرتون همه راحت نمیشن حتی شوهرم که دعوا کردیم و کلی حرف بهم زد .بقران پیر شدیم دارم دیونه میشم .نمیدونم چیشده یا چه حرفی گفتم از حرفهای مادرم که راجب ما میگفت به شوهرم کلا یه مدته که خونه ی ما نمیاد هر دفعه میگم یه جوری میشه حالتش عصبانی میشه حرف نمیزنم اصلا به حرفام توجه نمیکنه .میگم خوب بگو یا توضیح میدم یا دیگه نمیگم که بریم فقط میگه برو به کارت برس الان میخوای بری روی مخم و برو در هنگم که چی شده .ببخشید زیاد دارم حرف میزنم انقدر غصه تو دلم هست که نگو ونپرس امروز و دیروز هم بهش گفتم دیدم دوباره همون جوری بود .یه کار فروشگاهی لباس زنانه پیدا کردم یعنی خودم خواستم که خونه نمونم واعصابم راحت شه ولی ادامه داره .دوباره امروز بحثمون شروع شد و بعد هم گفتم و حرف زدم و گفتم چرا حرف میزنم هیچی نمیگی و خودشو به خواب میزنه که صدای منو رو نشنوه .گفتم به مادرت میگم گفت نه اونا خودشون مشکلات به اندازه ی کافی دارن تو حرف نزن .بعد گفتم که چه مشکلی داری گفت با تو مشکل دارم با هیچ کس مشکل ندارم با تو مشکل دارم فقط .گریه ام گرفت و گفتم شانس منه .وگفته درسته منم اذیتت میکنم ولی تو هم خیلی حرفا بهم زدی خیلی فحشها دادی و خیلی اذیتم کردی .داخل پیامک هم هی پیام دادم و تا الان داشت هی دعوام میکرد باهم بحث میکردیم .دارم دیونه میشم نمیخوام کسی بفهمه هیچ کس.عین ادمای سکته ای شدم قلبم سرم وهمه ی اعضای بدنم درد میکنه شما بهم بگید چیکار کنم .تهدید که نمیزارم زیاد بری خونتون اخه پیش خودش هستم و گوشیتم میگیرم منم هر چی تونستم گفتم دیگه جوابم رو نداد و گفتم دیگه پیام نمیدم شما یه چیزی بگید .دارم دیونه میشم ببخشید که زیاد حرف زدم
با سلام و احترام
دوست عزیز در ابتدا شما باید بدانید که با گفت گوی سالم خیلی از مشکلات حل میشود. گفت و گوی سالم یعنی اگر قرار است یک ویژگی منفی همسرتان را بگویید قبل از آن ویژگی های مثبت ایشان را هم برایشان بازگو کنید. اما نکته ای که خیلی مهم است اینه که شما اصلا نباید چیزی که خانوادتون پشت سر همسرتون میگن را به ایشون انتقال بدید. و حتی اجازه ندهید که خانواده جلوی شما از همسرتان بدگویی کنند.
این مشکلات معمولا در دوران عقد بیشتر است. بعد از عروسی مشکلات کمتر می شود. اما این نکته را هم در نظز داشته باشید کهن مشاوره گرفتن و آشنا شدن با اصول درست همسرداری از چیزهای خیلی مهم است، و بهتر است برای این مورد هم هزینه کنید. لطفا با شماره 09981165858 تماس بگیرید. ممنون
سلام، آیا جایی هست که برای همیشه از بیماران دوقطبی نگهداری کنن؟
با سلام و احترام
دوست عزیز بله در مراکز نگهداری بیماران روانی می توان بیماران دو قطبی را بستری کرد.
سلام همسر سابق همسرم مهریه شونو اجرا گذاشتن ارث پدرشون ارث بوده که به همسرم رسیده البته قسمتی از سهم الان همسر سابقشان بعدا از طلاق مهرشو اجرا گذاشته آیا من هم میتونم ا همون سهم مهریه مو اجرا بزارم؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
با سلام و احترام
بله دوست عزیز شما هم می توانید مهرتان را درخواست کنید. سهم الارث همسرتان بر اساس مهریه های شما دو نفر تقسیم می شود.
سلام من ۱۶ سال دارم و پدرو مادر بسیار سخت گیردارم و خیلی از شخصیت های من با انها فرق میکند ولی اصلا مرا درک نمی کنند و همش غرور وسخصیت من را خورد می کنند پدر مادرم فکر میکنند هرچیزی که آنهابه اعتقاد دارند من هم باید رویه عقیده ی انها جلو بروم من دوست دارم با حجاب و لباس انتخواب خودم بیرون بروم ولی انها مرا با حرف ها وی کتک هایشان ازار می دهند و اینکه من چجور زندگی را دوست دارم اصلاً برای انها مهم نیست من نمیگم با جنس مخالف رابطه برقرار کنم فقط دوس دارم اون لباسی که به نظرم بهم بیشتر میاد رو تن کنم و با هم نسلیام برم بیرون خش بگذرونم من فقط میخام یکم زندگی کنم و از ازادی ای که خیلی ها داند بهره ببرم دوس دارم موهایم را به قرمزی اتش رنگ کنم و جوری که خودم خودم رابیشتر دوست دارم با همان زاهم برای خودم باشم و وقت بگذارم
با سلام و احترام
دوست عزیز اینکه شما دوست دارید هماهگونه که دوست دارید زندگی کنید، حق شماست. اما بلاخره باید جوری رفتار کنید که دل پدر و مادرتان هم نشکند. بهتر است در این مورد با آنها صحبت کنید و با هم به یک تعادلی برسید. و این را در نیز در نظر داشته باشید که شما دو نسل متفاوت هستید.
من 38ساله هستم دخترم 17سالشه وهیچ کمبودی توی زندگی نداره هر چی خاسته براش فراهم کردیم از لحاظ درس هم عالیه ولی تنها مشکلی که داره از اعتمادما سو استفاده میکنه و با جنس مخالف رابطه بر قرار میکنه واقعا نمیدونم چطوری باهاش رفتار کنم تنها کاری که میتونم بکنم گوشیشو برای چند وقت کوتاه ازش میگریم ولی بازم بهش اعتماد میکنم ولی بازم تکرار میکنه خواهش میکنم یه راهنمایی کنین چطور باهاش برخورد کنم.
با سلام و احترام
دوست عزیز فرزند شما در سنی است که در مورد جنس مخالف کنجکاو است و دوست دارد با جنس مخالف ارتباط بگیرد تا پاسخی باشد به کنجکاوی هایش. شما با گرفتن تلفن همراه از فرزندتان فقط او را از خودتان دور تر می کنید. بهتر است که رابطه تان را با فرزند خود صمیمی تر کنید، به او نزدیکتر شوید تا بتواند به شما اعتماد کند و برایتان تعریف کند که چه کاری دارد انجام می دهد. با او شبیه یک دوست رفتار کنید نه شبیه یک والد خیلی سختگیر.
سلام و احترام
لطفا کمکم کنین من ۶ ماه هس که ازدواج کردم امسال باید برم کلاس دهم و درسمم خیلی خوبه دوست دارم ادامه بدم ولی همسرم مخالفت میکنه میگه دوست ندارم درس بخونی اگه بری مدرسه دیگه حق نداری بیای خونه و دیگه راه ما جدا میشه و این حرفا من واسه درسم باید برم یه شهر دیگه بهش میگم خب بزار من برم کتابمو بگیرم بعد میام غیرحضوری میخونم فقط واسه امتحانات میرم ولی بازم مخالفت میکنه خودش سرکار میره من صبح تا شب توخونه تنهام شما بگین چیکارکنم
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که با همسر خود صحبت کنید و از ایشان درخواست کنید که این فرصت را در اختیار شما بگذارد که بتوانید تحصیلاتتان را ادامه دهید. می توانید برای این کار پاداشی برای همسرتان در نظر بگیرید.
سلام همسرم فرزندانم رو مورد آزار جسمی و روحی قرار میده دخترم 26 ساله و پسرم 20 ساله
پسرم خونه رو ترک کرده و هر لحظه از این میترسم که ما رو بازم مورد آزار قرار بده یک دختر 10 ساله هم دارم که از نظر روحی بشدت آسیب دیده خودم هم بیماری صرع و ویتیلیگو دارم و تحت درمان هستم پرونده پزشکی هم دارم
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که با اورژانس اجتماعی با شماره 138 تماس بگیرید. و بابت عدم امنیت جانی و ضرب و شتم پدر خانواده کمک بخواهید.
سلام من ۸ماه ک ازدواج کردم ولی شوهرم کلا بهم محل نمیده خانوادشونم خیلی برام بدن شوهرمو پرمیکنن ک من بده بشم همیشه پشت خانوادش من هرخوبی مسکنم ولی کوابش بدی میش کمکم کنین
با سلام و احترام
دوست عزیز توضیح شما خیلی کامل و جامع نیست. اما در کل بهتر است که در مورد مسائل پیش آمده با همسرتان به گفت و گو بنشینید، با ایشان صحبت کنید. البته صحبتی که به دعوا منجر نشود. و در مورد موضوعات مختلف کامل و بدون کشمکش با هم صحبت کنید و به دنبال مرتفع کردن مشکلات باشید.
سلام وقت بخیر من ۱۹سال هست که ازدواج کردم و۲ فرزند دارم وشوهرم هم خیلی دوست دارم ما درحال حاضر مستاجرهستیم وفرزندان من یکی ۱۷ سال ودیگری ۱۴ ساله هستن که خرج واجاره و…خب می دونید که خیلی زیاده وما خیلی هنر کنیم از پس دخل وخرج خودمون بربیایم مشکل من مادر شوهر منه که خودش حقوق بگیر هستش وهمیشه ناله می کنه که ندارم واز بچه هاش توقع داره که بهش کمک کنن اون خودش یک نفره وماهی ۶میلیون گاهی هم کمی بیشتر می گیره اما همیشه میگه چون من بچه هام رو بزرگ کردم باید اینها بهم کمک کنن اما درکی از گرفتاری های بچه هاش نداره وهمیشه پول می خوادمن این صحنه هارو که میبینم خیلی عصبی میشم وخودخوری می کنم وباعث اذیت شدنم میشه من نمی گم که اون بده فقط این توقع بی جا اعصاب من رومیریزه بهم چون ما فقط یه حقوق داریم وهزار خرج لطفا راهنمایی کنید که چه کنیم
با سلام و احترام
دوست عزیز ما مسئول افکار دیگران نیستیم. بنابراین شما نباید خودتون رو سرزنش کنید که چرا ایشان چنین تفکری را دارد. از طرفی اگر در ذهنتان بیاید که مثل مادر خودتان با او برخورد کنید.
همانطور که مادران ما هم گاهی توقعاتی دارند که ممکن است ما را ناراحت کند اما حساس نمی شویم. گاهی می توانید برای ایشان هدیه بخرید که محبت خود را نشان دهید. اما در مقابل توقعات ایشان برخورد خاصی نداشته باشید. و لازم نیست هر توقعی را برآورده کنید.
سلام
سن زیادی ندارم ولی خواهش میکنم کمکم کنین زندگیم دیگه سیاه شده پدرم فقط درحال خورد کردن شخصیتم و روحمن منم لجبازم اخلاقم به پدرم رفته خودمم میدونم رفتار منم خوب نیست ولی اونا منو میجوشونن دیشب دعوا و کتک کاری داشتیم و دست من بین این دعواها کبود شد و باد کرد و خیلی درد میکنه و خوب استخون انگشتم جابه جا میشه و خیلی خیلی درد داره بعد میگفتم دردمیکنه گریه میکردم و میگفتم بربم دکتر و میگفتن ارهه تورو باید برد تیمارستان تو روانی ای چون وسواس داری که هی میگی دردداره و فلان و چون امسال نتونستم نمونه تیزهوشان قبول شم خیلی منو دست انداختن و را بچه های سهمیه دار مقایسم کردن میگن تو بی عرضه ای تو خنگی تو دیونه ای تو وسواس داری و فلان و فلان اینا به کنار بعد روز بعدش که میشه امروز درد دستم بدترشد نمیتونستم مداد دستم بگیرم باز از دردگریه کردم و به مامانم میگفتم که یه او بابام تو ماشین دادوبیداد کردن و حرفای ظهر رو گفتن و میگن تو هیچیت نییت و من پول نمیدم ببرمت بیمارستان منم اعصابم خورد شد بدبختانه و صورتشون رو چنگ زدم و تون اومد و جهنم شروع شد شروع کردن به نفرین کردن من و پرت کردن وسایل تو خیابون و زدن منو ماماننو پدت کردنم رو زمین و زدنم با تمام زور دوبارم بارها با مشت زدن تو دستم که درد میکرد و کشوندنم رو زمین و همینجوری زدن من و نفرین که بمیرم تیکه پاره بشم و تو کفنم کنن منووو بعد دوباره تو خونه نردون اهنی رو برداشته که بزنن به من و اینا بعد برداشتن به تمام عمه ها با مادربزرگم گفتن و خوب مامان بزرگم که طرف من نیست و میگن که اونا به درد نمیخورن من مقصر نشون داد من خواهش میکنم کمکم کنین فقط از این همه فشار صدهابار چندین قرص باهم خوردم ولی نمردم
با سلام و احترام
دوست عزیز پیشنهاد من به شما این است که مقداری روی کنترل اعصاب خود کار کنید. با توجه به شرایطی که از خانواده توضیح دادید به نظر میرسه که همه اعضای خانواده از ضعف اعصاب رنج می برند. بهتر است که همه اعضای خانواده با یک خانواده درمانگر صحبت کنید و تا حدی آرامش را به خانواده برگردانید.
اما اگر امکان این کار را ندارید خودتان با استفاده از تکنیک های کنترل خشم مقداری روی اعصاب خود مسلط شوید تا درگیری ها و تنش هایتان با پدر و مادر کمتر شود.
سلام ببخشیدیک ادمای مریض دروغگووفریب کاروخطرناک هستن اطراف من و شوهرم که یک حرفای زشتی ازمن به شوهرم میزنن که من بدکنن براشوهرم خرابم میکنن هرجایم بریم میان خودشونم نشون من نمیدن میگن به همه باهش حرف نزنین باهزاردلایل دروغ میگن باهش حرف نزنین ایناازهمون اول ازخونه پدریم همین طور بودن کارایی میکردن که چی کاری میکردن کاری میکردن دررابروم قفل میکردن تلفناراازروم برمیداشتن گوشیم میگرفتن ادم سالم سالم دکترداروییش کردن توتیمارستان انداختنش توزندان انداختنم بامن الان هنوزبه هنوزهدفشون منم که به کسی یاچیزی دل میبندم یامیخوام کنارم باش نباش اینجوری مریضن دیگه بعدخودشون همچی کردن باشوهرم که شوهرم بگه ایناسالمن فکرکن سالمن ومن مریضم زندگی زهرمارمون کردن هرحرفیم به شوهرم میزنم ازاینا میگم اینامریضن فایده نداره کاری کردن شوهرم فکرکن من مریضم اونامریض نیستن 24ساعت خونمونن خونمون بزرگ قایم میشن هی میخوام باشوهرم برم این ور اون وربگردم جایی که یلحظه ازاینادورباشم میگن به شوهرم نبرش هیجاازدست اینانمیتونیم من و شوهرم باهم بریم هرجایم میریم ازدست اینا زودبایدبرگردیم چه کارکنم بعدخودشون هرجابگی باشوهرم میرن شوهرم میبرن نبایداینجوری باش هرجایم خواستم باشوهرم برم میگن نیارش شوهرم نمیبرم دیگه ای ایهناس دلم گرفته ازدست اینا چه کارکنم فکرکنم ازشراینانمیشه واسه همیشه خلاص شدمادرم بامن زندگی میکن تاباشوهرم میرم ی بلاملایی سرمادرم درمیارن حتی میزننش که مادرم حریفشون نمیشه تاکنارمادرمم یک جور 14سال ازدواج کردم هنوز بچه ندارم ازدست اینا چه کارکنیم
با سلام و احترام
دوست عزیز بهتر است که برای حل یکسری از مشکلات به روانپزشک مراجعه کنید. و از ایشان برای آرامش خودتان کمک بگیرید.
سلام خسته نباشید
من پدر و مادرم و دوست ندارم خیلی بدم میاد ازشون حس منفی میگیرم ازشون دوست دارم پدر و مادرم بمیرن
و من یه استاد دارم خانم خوبیه خیلی مهربونه دلم برم پیش اونا بمونم من استادمو به یک عنوان یه مادر میدونم واسه خودم من الان بنظرتون چیکار کنم تو رو خدا کمکم کنید
با سلام و احترام
دوست عزیز واقیت این است که شما به میل خودتان نمیتوانید خانواده تان را انتخاب کنید. پس این تنفر زیاد شما از پدر و مادر باید مورد بررسی قرار بگیرد. و البته با توجه به سن خودتان می توانید تصمیم بگیرید که مستقل شوید.
سلام.خسته نباشید
خانواده ی همسرم خیلی تو زندگیم دخالت میکنن(بخصوص مادر و خواهرش)بطوری که هیچوقت نمیتونه بدون نظر اونا خودش تصمیم بگیره
مثلا من به همسرم میگم خونمون رو بفروشیم تا بتونیم یه خونه ی بزرگ تر بگیریم
ولی اون قدرت تصمیم گیری نداره و به مامانش زنگ زده و میپرسه بنظرت خونهرو بفروشم؟
انگاری اونا باید اجازه رو صادر کنن و خودش نمیتونه تصمیم بگیره
مامانش هم میگه نه نفروشش و حالا دیگه منصرف شده
تو همه ی مسائل دخالت میکنن و به نظر منم اصلا اهمیت نمیده
با سلام
دوست عزیز متاسفانه برخی از افراد هستند که هنوز بند عاطفی شان از پدر و مادر جدا نشده است. احتمالا همسر شما هم از آن دسته از افراد است که هنوز از نظر عاطفی مستقل نشده است. و نمیتواند بدون دخالت خانواده کاری انجام دهد. پیشنهاد من این است که خودتان و البته همسرتان حتما با یک مشاور در ارتباط باشید.
باسلام من دختری 29ساله هستم که یک ساله نامزد کردم و این یک سال باهمسرم رابطه داشتم الان همسرم سرباز هستن و اینکه خیلی شکاک و حساس شدن تا این حد که به خودشون احازه میدن هی به من تنه بزنن که تو نبودشون با مرد دیگه ای رابطه دارم واگر با من رابطه داشته باشن بیماری مقاربتی میگیرن و یا اینکه من بخاطر پول با مرد دیگه ای هستم این موضوع خیلی عذاب اورشده برای من خیلی ممنون میشم راهنماییم کنید
سلام دوست عزیز
در این مواقع بهتر است شما در ابتدا به رفتارهای اخیر خود کمی دقت کنید. آیا حرفی زده اید یا رفتاری انجام داده اید که همسرتان را حساس کرده باشید. چون گاهی وقت ها شما بدون منظور ممکن است رفتاری انجام دهید که ناخواسته طرف مقابل را حساس کنید. و در کنار این کار کمی به رفتارهای همسرتان هم دقت کنید. چون گاهی وقت ها وقتی یک نفر خودش اشتباهی را مرتکب می شود دست پیش را می گیرد و طرف مقابل را متهم می کند. البته نمیخواهم شما را حساس کنم اما بررسی این مورد هم لازم است.
و توصیه دیگر اینکه با همسرتان صحبت کنید. از او بپرسید کدام رفتار شما باعث شده که ایشان چنین فکری بکنند.
برای مشاوره کامل تر با شماره 9099072026 تماس بگیرید.
سلام دختری ۱۸ ساله دارم که کلا بازیگوش و اصلا پذیرش این موضوع که دیگه به سنی رسیده که باید بیشتر کارهای خودش رو شخصا انجام بده ولی به هیچ عنوان نمیخواد این موضوع رو بپذیره لطفا راهنمایی بفرمایید.
با سلام
دوست عزیز شما احتمالا از همان ابتدا یکسری کارهای فرزند خود را انجام داده اید. و به فرزندتان آموزش درست را به فرزندتان نداده اید که بتواند کارهایش را خودش انجام دهد. و الان فرزند شما با این عادت بد بزرگ شده است. اما هنوز هم دیر نشده است. می توانید با فرزند خود صحبت کنید و به او در مورد مسولیت هایش گوشزد کنید. و نکته مهم اینکه کارهای ایشنان را شما انجام ندهید.
سلام خسته نباشید.
من 30 سالمه و دو فرزند 7و 2 ساله دارم.ده ساله که ازدواج کردم. مشکل من اینه که با همسرم سر هر مسئله ای بحثمون میشه.به طور دقیقتر بخوام بگم همسرم همیشه شاکیه و خیلی حساس و ریزبیه.خیلی دچار استرس میشم. همیشه احساس نگرانی دارم. باعث شده که همیشه عصبی باشم و با بچه هام رفتارخوبی نداشته باشم.همسرم برای دیگران یه فرشته و مشاور عالیه. شاید ایرادهایی که از من میگره واقعا درست باشه ولی من نمیتونم تمام انتظاراتشو برطرف کنم.اصلا هیچگونه همکاری در امور منزل وبچه هانداره و فقط توقع داره.به نظرش خیلی عصبی و بداخلاق هستم.درست میگه ولی به خاطر فشارهای روحی که بهم وارد میشه. احساس میکنم که اصلا ارزشی برای من و کارهام قائل نیست.ده سال با تمام کمبودها کنارش بودم و هیچ اعتراضی نکردم.فقط میخواد که درکش کنیم و محیط آرام براش فراهم کنم اونم با دو تا بچه که شلوغی و ریختو پاش های خودشو داره.موقع عصبانیت خیلی بددهن میشه و دست بزن داره. این رفتارهایی که داره باعث شده که منم عصبی بشم. البته به نظر خودش کارهای منه که عصبانیش میکنه وباید مثل کلفت هم براش کار کنم و هم درس بخونم وشغلی داشته باشم. به طور کلی تمام ایرادها ومشکلات از منه و همسرم یه فرشته بدون ایراده که خودش در کمال بی نظمی و وقت نشناسی انتظار نظم و وقت شناسی رو داره. لطفا راهنماییم کنید.
سلام دوست عزیز
ممنون بات توضیح کاملی که از شرایط خودتون دادید. با توجبهه به توضیحاتتون من متوجه شدم که شما یک همسر ایرادگیر و یا شاید هم کمالگرا و پرتوقع دارید. و چیزی که مهم است این است که شما در مقابل این همسر چگونه رفتار کنید. اول از همه در هنگام ایرادگیری سعی کنید کنترل خشم داشته باشید. و با خونسردی کامل جواب دهید. مثلا اگر می گوید خانه مرتب نیست. به او بگویید بله حق با شماست فرصت نکردم بیشتر از این مرتب کنم چون امروز از صبح کارهای دیگه ای داشتم که انجام بدم… و در زمانهایی که حال هر دوی شما خوب است در مورد مشکلاتتان با آرامش با یکدیگر صحبت کنید. در مورد حرف هایی که به شما میزند و شما را ناراحت می کند، صحبت کنید. وقتی میخواهید از همسرتان ایراد بگیرید اول یک ویژگی مثبت او را بگویید و بعد ویژگی منفی او را بیان کنید. در نهایت پیشنهاد می دهم اگر با صحبت کردن نتوانستید مشکلاتتان را حل کنید حتما با یک مشاور خانواده در ارتباط باشید.
سلام ممنون از سایت خوبتون
ببخشید من یه سوال داشتم اینکه من یه دختر ۲۵ ساله هستم و مدتی است که داماد خانواده از من درخواست دوستی کرده و من خیلی دچار ترس و نگرانی شدم الان نمیدونم چطور باید با این موضوع برخورد کنم و اینکه آیا باید به خواهرم بگم ؟ نمیخوام زندگیش بهم بخوره لطفا کمکم کنید
با سلام خدمت شما دوست عزیز
سعی کنید فاصله خود را با داماد خانواده حفظ کنید. سعی کنید او را کمتر ببینید و جایی که ایشون هست کمتر باشید. و به تماس ها و یا پیام های احتمالی ایشون اصلا جواب ندید. حتی اگر لازم باشد میتوانید ایشون را مسدود کنید.
من از طریق خط هوشمندتون با خانم امینی صحبت کردم. واقعا عالی بودن. خیلی از مشکلات منو حل کردن. ممنون از مرکز خوبتون
سلام ممنون از شما. خداروشکر که تونستیم برای شما مفید باشیم.
سلام من چطوری میتونم با مشاور خانوادتون ارتباط بگیرم؟ممنون
سلام دوست عزیز
از تلفن ثابت با شماره 9099072026 تماس بگیرید. و اگر به تلفن ثابت دسترسی ندارید با شماره 09981165858 تماس بگیرید.
خیلی خوب بود. ممنون
دختری ۱۹ ساله هستم.معلولیت جسمی ندارم.از حدود 6 سال قبل متوجه شدم فانتزی های جنسی من رابطه جنسی و یا عاطفی با افراد دارای معلولیت جسمی و ذهنی یا لکنت زبان است و کسانی که به علت معلولیتشان دچار نوعی رعشه یا صرع یا مشکل در حرف زدن هستن.به شدت تمایل دارم به شرط رضایت کامل این افراد را در آغوش بگیرم ببوسم یا نوازش کنم محبت کنم و عشق بورزم و حرف هایشان را بشنوم یا با انها صحبت کنم و در رابطه عاطفی یا در رابطه جنسی آنها را به ارگاسم برسانم و آنها را آرام کنم و با آنها وقت بگذرانم و درس بخوانم یا فعالیت های هنری انجام بدهم یا با آنها صحبت کنم و مسئله جنسیت آن افراد برایم اهمیت ندارد و نسبت به هر دو جنس این موضوع صادق است .فرد معلولی در اطرافیان من وجود ندارد که فانتزی ام را به عمل برسانم و به عنوان پارتنر من را بپذیرد.در فضای مجازی وقت زیادی را برای پیدا کردن دوستانی با این ویژگی ها گذراندم اما متاسفانه موفق نشدم چون دقیقا نمیدانستم چطور باید این موضوع را دنبال کنم و پیدا کنم حتی وقتِ خیلی زیادی درمورد آنها در اینترنت گذراندم تا رابطه دوستی داشته باشم اما پیدا نکردم. مایل هستم وقتم را با این افراد به صورت مجازی یا حضوری بگذرانم و چند دوست صمیمی از این افراد پیدا کنم.6 سال هست که بعد از دوبار بستری شدن هر بار به مدت یک ماه و شش جلسه شوک درمانیECT به دلیل باورهایم(در آغوش بگیرم همه افراد جهان برایِ ایجادِ صلح یا ناجیِ کودکان بودن و…) در بیمارستان روزبه تهران تشخیص اختلال دوقطبی نوع ۲ و وسواس فکری عملی و اخیراً صرع خفیف و ADHD توسط سه روانپزشک برایم داده شده.من از ده سالگی تحت دارو درمانی هستم.پدرم معلولیت جسمی(فلج اطفال پای چپ) و دوقطبی نوع2 دارد و از کودکی ام رابطه فیزیکی و عاطفی زیادی با او داشتم(همیشه در آغوش او میخوابیدم و او پستان هایِ من را میلیسید و تماس بدنی با او داشتم و در زمان نوزادی او تمام کارهای نظافت من را انجام میداده) و مادرم افسردگی دارد.چگونه میتوانم دوستانی با این ویژگی ها و شرایط پیدا بکنم؟هر کمکی از من بربیاید برای این افراد انجام خواهم داد.لطفا من را در مورد این مسئله آگاه و راهنمایی کنید.من به شدت درمورد این موضوع احساس کمبود و تعارض هستم.حدود یک سال هست که تحت رواندرمانی با رویکرد تحلیلی هستم.سال قبل خیلی شکاک بودم و فکر میکردم همه یک هدف دارند که من را اذیت کنند تا دیوانه بشوم و نسبت به صدا خیلی حساس بودم و پنج سال قبل هم دوره شکاکیت داشتم و باور داشتم افراد یک شبکه و گروه تشکیل داده اند که افکار من را بفهمند و اعمالم را زیر نظر داشته باشند در همه جا و ثابت کنند من مجرم هستم چون شخصیت نمایشی داشتم و در من ایجاد احساس شرم بسیار و حقارت بکنند.داروهایی که من درحال حاضر مصرف میکنم:(ولبان 150 روزی سه وعده_تری فلوپرازین هر شب یک وعده_سدیم والپروات 500 شبی یک وعده_بی پریدین شبی یک وعده_ونلافاکسین 75 روزی دو وعده_آسنترا روزی دو وعده_فلوکستین شبی یک وعده) است.کلاس دوازدهم هستم و هیچوقت کافی درس نخواندم و پایه تحصیلی من ضعیف است.بسیار خواب آلود هستم و زمان زیادی در طول روز عمیق میخوابم و خیلی کمالگرا و بی نظم و بی تمرکز هستم و کارها را نیمه کاره رها میکنم و طبق برنامه پیش رفتن برایم خیلی سخت است و طبق نظر رواندرمانگرم دچار طرحواره های پذیرشجویی و جلب توجه_بی اعتمادی و بدرفتاری_ رها شدگی و بی ثباتی هستم.ممنونم اگر من را راهنمایی بکنید.ممنونم منتظر جواب شما هستم.
با سلام خدمت شما دوست عزیز
ممنون بابت توضیح کاملتون.
دوست عزیز در ابتدا شما باید ارتباط خود با پدرتان را مدیریت کنید. و نیاز عاطفی با پدر را به نحو دیگری برطرف کنید، توجه داشته باشید که با توجه به شرایط خاص پدر و علاقه مندی خاص شما، باید حریم ارتباطی تان را با پدر حفظ نمایید.
در ضمن پیشنهاد می شود برای ارضا نیازهای خود، در یک مرکز بهزیستی به طور داوطلب همکاری نمایید و ارتباط دوستانه ای با افراد مرکز برقرار نمایید. البته مسیر درمان را پیگیری کنید.
در انتها خاطر نشان می شویم که رابطه مداوم با این افراد به شرط عدم حس ترحم پذیری می تواند راه حل مناسبی برای نیاز شما باشد.
فیلم داحل مقاله خیلی باحال بود. مرسی
سپاس
همسرم مدام داره با من به خاطر خانوادش دعوا میکنه. همش حرف خواهر و مادرش رو گوش میده. هنوز به خانوادش وابسته اس. همش بیرون از خونه اس. بعد از کار خیلی دیر میاد خونه . من بابد باهاش چه رفتاری داشته باشم. دیگه خسته شدم😢😢
سلام دوست عزیز من به شما پیشنهاد میکنم که حتما با همسرتون در مورد مسائل و مشکلاتتون صحبت کنید. و حتما در نهایت آرامش و احترام خواسته هاتون رو با ایشون در میون بزارید و اگر با صحبت کردن به نتیجه نرسیدید. خودتون و همسرتون با یک مشاور زوج درمان صحبت کنید. شاید برای همه این رفتارهای دلیلی داشته باشه.
مقاله عالی بود. سپاس
ممنون از شما